ترون شین و... ــ تایپ و ارسال: همایون اوریا
۰۶ اگست ۲۰۲۳



دو اثر از تجربیات ویتنام
(۲)

انقلاب سوسیالیستی

پس از پیروزی بزرگ دین بین فو (۱۹۵۴) شمال کشور ما تماماً آزاد شد، در حالی که جنوب کماکان تحت سلطۀ امپریالیست ها و فئودال ها باقی ماند. حزب ما تصمیم گرفت که شمال را وارد مرحلۀ انقلاب سوسیالیستی نماید و همزمان با آن مبارزه را علیه امپریالیسم و نوکرانش برای به انجام رساندن انقلاب ملی ــ دموکراتیک توده ئی در جنوب دنبال کند و در مسیر وحدت مجدد کشور گام بردارد.
در این زمان دو مسالۀ بزرگ در برابر حزب قرار داشت:
آیا برای گذار به انقلاب سوسیالیستی باید منتظر وحدت مجدد کشور گردید؟  آیا شمال باید قبل از گذار به سوسیالیسم یک مرحلۀ توسعۀ سرمایه داری را پشت سر گذارد ؟ پاسخ حزب ما به این دو سؤال منفی بود.
پس از انجام وظایف ضد امپریالیستی و ضد فئودالی، شمال باید بدون تعلل و بدون آن که منتظر وحدت مجدد کشور گردد، به مرحلۀ انقلاب سوسیالیستی گام نهد. ما " طالب انقطاع " هستیم. صدر هوشی مین گفته است:
".... از هنگام برقراری صلح تا کنون، شمال کشور ما از انقلاب ملی ـــ دموکراتیک توده ئی به انقلاب سوسیالیستی گام نهاده است، وظیفۀ بلاواسطۀ تمام خلق ما این است که تمام نیروی خود را در خدمت ساختمان و تحکیم شمال، هدایت تدریجی شمال به سوی سوسیالیسم قرار دهد و همزمان با آن به خاطر وحدت مجدد کشور و به منظور ساختمان ویتنامی صلحجو،  واحد، مستقل، دموکراتیک و شگوفان مبارزه نماید. " (۱)
شمال به دلائل زیر کاملاً در حدی قرار دارد که می تواند با پرشی از روی مرحلۀ توسعۀ سرمایه داری مستقیماً به سوسیالیسم وارد شود.
۱ــ حزب زحمتکشان ویتنام که حزبی واقعاً مارکسیست ــ لنینیست است، تمامی تلاش انقلابی مردم شمال را بر اساس اتحاد مستحکم کارگران و دهقانان به نحو پیگیری رهبری کرده است.
۲ــ  انجام انقلاب ملی ــ دموکراتیک توده ئی در شمال مقدمات گذار به انقلاب سوسیالیستی را فراهم نموده است.
۳ ــ پس از مقاومت پیروزمندانه در مقابل استعمارگران فرانسوی و آزاد کردن شمال کشور، دیکتاتوری دموکراتیک خلق در شمال کاملاً قادر است وظایف تاریخی دیکتاتوری پرولتاریا را انجام دهد.
۴ــ مردم شمال سرشار از روحیۀ میهن پرستانه هستند و در کار، جدیت فوق العاده از خود نشان می دهند. آنها می
دانند چگونه به نیروی خود متکی باشند و مصمم اند زندگانی نوینی بر طبق مشی حزب بنا کنند.
۵ ــ ساختمان سوسیالیسم در کشور ما از کمک صمیمانه کشور های سوسیالیستی برادر در تمام زمینه ها برخوردار است.
در واقع پس از پیروزی نهضت مقاومت علیه استعمارگران فرانسوی، شمال کشور که کاملاً آزاد شده است، به مرحلۀ گذار به سوسیالیسم گام نهاده است.
مشی عمومی  حزب ما در مرحلهۀ گذار به سوسیالیسم در شمال چنین بود :
"...هدایت شمال به سرعت، با تمام نیرو و به نحوی مطمئن به سوی سوسیالیسم،  تأمين رفاه و سعادت خلق،استحکام بخشیدن به شمال برای ایجاد پایه های استوار در مبارزه بخاطر وحدت مسالمت آمیز کشور، کمک به تقویت اردوگاه سوسیالیسم و دفاع از صلح در جنوب شرقی آسیا و جهان."
"برای نیل به این مقاصد باید از طریق حکومت دموکراتیک ــ توده ئی وظایف تاریخی دیکتاتوری پرولتاریا را انجام داده تا بدین ترتیب در کشاورزی، صنایع دستی، تجارت کوچک، صنعت و تجارت کاپیتالیستی خصوصی دگرگونی سوسیالیستی به وجود آورده، بخش دولتی اقتصاد را توسعه بخشید. صنعتی کردن سوسیالیستی را با تأمين تقدم منطقی توسعۀ صنایع سنگین، در عین بذل توجه به توسعۀ کشاورزی و صنایع سبک انجام داد. به انقلاب سوسیالیستی در زمینۀ ایدئولوژیکی، فرهنگی و فنی تحرکی نیرومند بخشید، از ویتنام کشوری سوسیالیستی دارای صنعت و کشاورزی مدرن، فرهنگ و علوم پیشتاز بنا نمود." (۲)
برای انجام این مشی عمومی،  حزب ما از طرفی به تحکیم دیکتاتوری در قبال دشمنان خلق، سرکوب ضد انقلابیون و برقراری نظم و امنیت و از جانب دیگر به توسعۀ دموکراسی در قبال خلق، تحقق بخشیدن به حقوق دمکراتیک خلق، تدوین و تکمیل تدریجی قانونگذاری سوسیالیستی، و ایجاد شرایطی که به خلق اجازه دهد در ادارۀ امور دولتی واقعاً سهیم باشد، می پرداخت. در عین حال، حزب سه جنبش انقلابی،  انقلاب در روابط تولیدی، انقلاب در تکنیک، و انقلاب ایدئولوژیکی و فرهنگی برپا نمود.
در مرحلۀ اولیۀ انقلاب سوسیالیستی،  ما وظیفۀ مرکزی خود را دگرگونی سوسیالیستی قرار دادیم، و در عین حال به ایجاد پایه های مادی و فنی سوسیالیسم پرداختیم و در این راه تکیۀ خود را بر روی بخش های ارجح قرار دادیم. در امر دگرگونی سوسیالیستی، ما تعاون کشاورزی را به منزلۀ حلقۀ اصلی برگزیدیم و در عین حال اقدام به دگرگونی سوسیالیستی صنایع دستی، صنایع و تجارت کاپیتالیستی خصوصی و تجارت کوچک نمودیم، ما رژیم مالکیت سوسیالیستی را به دو شکل بنا نمودیم: مالکیت مردم و مالکیت دسته جمعی. در حال حاضر روابط تولیدی سوسیالیستی هژمونی مطلق را در اقتصاد ملی کسب کرده، به عامل محرک ساختمان سوسیالیسم در شمال تبدیل شده است.
معذالک، انقلاب در روابط تولیدی به تغییر رژیم مالکیت وسائل تولیدی محدود نمی گردد. این انقلاب باید همچنین در سیستم اداره و توزیع نیز صورت گیرد. هدف از دگرگونی روابط تولیدی تأمين این حق زحمتکشان است که به صاحب اختیار دست جمعی ابزار اساسی تولیدی،  چه در تولید و چه در توزیع، تبدیل شوند، و به این ترتیب دموکراسی سوسیالیستی توسعه یابد و قوۀ محرکه و روح ابتکار توده های زحمتکش در جریان تولید برانگیخته شود.
سپس از این که دگرگونی در روابط تولیدی مربوط به رژیم مالکیت در مجموع صورت گرفت، انقلاب فنی موقعیت کلیدی را اشغال می کند. این انقلاب باید به نحو مؤثری در خدمت صنعتی کردن  سوسیالیستی قرار گیرد. هدف ما از اقدام به صنعتی کردن سوسیالیستی و انقلاب فنی عبارت است از تأمين استقلال و خودمختاری واقعی اقتصاد ملی، ایجاد یک صنعت مدرن که دارای این قابلیت باشد که تمام تولید کنونی ما را که در حال حاضر اساساً بر پایۀ صنایع
دستی است، به تولیدات بزرگ مکانیزه تبدیل نماید. توسعۀ سریع نیروهای مولده و افزایش دائمی بازدهی کار.
در پروسۀ صنعتی کردن سوسیالیستی، ما میان صنعت و کشاورزی روابط صحیحی برقرار می کنیم، بدین ترتیب که صنعت سنگین را به عنوان شالوده تمام اقتصاد ملی و کشاورزی را به عنوان پایۀ توسعۀ صنعت در نظر می گیریم. ما در عین حال این که به توسعۀ کشاورزی و صنایع سبک توجه داریم، برای توسعۀ صنایع سنگین ارجحیتی منطقی قائل هستیم. ما به توسعۀ صنایع وابسته به دولت مرکزی تکیه می کنیم و در عین حال توجه زیادی به توسعۀ صنایع محلی مبذول می داریم.
انقلاب فنی در رشد سوسیالیسم تأثيری شدیداً برانگیزنده دارد. ما انقلاب را با این شعار به پیش می رانیم:
از دو راه به پیش بتازیم، این بدین معنی است که ما از طرفی گام به گام از صنایع دستی به نیمه مکانیزه و از آن به مکانیزه به پیش می رویم، و از طرف دیگر میان بر می زنیم و تکنیک مدرن را مستقیماً مورد استفاده قرار می دهیم. زیرا که کشور ما از کمک های کشور های سوسیالیستی برادر برخوردار می شود و نیز ما تدریجاً از تعداد کافی کادر فنی و کارگر متخصص برای تسلط بر تکنیک مدرن برخوردار خواهیم شد.
به موازات این دو جنبش انقلابی و به خاطر این که به نحو مؤثری به این دو جنبش یاری رسانیم، اقدام به انقلاب ایدئولوژیکی و فرهنگی می کنیم. در زمینه ایدئولوژیکی،  مبارزه می کنیم، ایدئولوژی خرده بورژوازی را مورد انتقاد قرار می دهیم و تمام بازمانده های ایدئولوژی فئودالی و سائر ایدئولوژی های مخلوط را از بین می بریم. در زمینۀ فرهنگی ما در عین این که نقادانه وارث فرهنگ ملی خویش می باشیم، فرهنگ ویتنامی نوینی با محتوای سوسیالیستی و خصلت ملی بنا می کنیم.
انقلاب ایدئولوژیکی و فرهنگی ما انجام وظایف زیر را عهده دار است:
ــ رسوخ دادن مارکسیسم ــ لنینیسم و نیز مشی و سیاست حزب در میان خلق. بیان این مشی و این سیاست در قالب اعمال انقلابی توده ها و تحقق بخشیدن به یکپارچگی سیاسی و معنوی خلق مان.
ــ پرورش کادر های مان و خلق مان با فضائل سوسیالیستی و احساسات انقلابی طبقۀ کارگر و ایجاد یک آگاهی کامل سوسیالیستی نسبت به کار و اموال جامعه در آنان. القای میهن پرستی و انترناسیونالیسم پرولتری در آنها، القای روح قهرمانی انقلابی بدانان،  شکوفان ساختن سنت های مبارزۀ سرسختانه  و آشتی ناپذیر خلق در نزد ایشان، جلب یک یک افراد به شرکت مشتاقانه در امر رقابت میهن پرستانه و نیز به عملی ساختن کامل این دستور صدر هوشی مین " به میهن وفادار باشیم و خود را وقف خلق کنیم، هر وظیفه ای را به خوبی به انجام رسانیم،  از پس هر مشکلی بر آئیم و بر هر دشمن فائق شویم. "
ــ ریشه کن کردن بیسوادی به خصوص در مناطق کوهستانی، توسعۀ فرهنگ، آموزش، ادبیات و هنر و دانش و فنون، ارتقای دائمی سطح فرهنگی و فنی کادر ها و خلق به نحوی که هر کس بتواند معلومات خود را در امر ساختمان سوسیالیسم و مقاومت در برابر تجاوز امریکا برای رستگاری ملی به طرز مؤثری به کار بندد.
ــ ادامۀ کار تجدید تربیت روشنفکرانی که دارای تربیت قدیمی هستند و پرورش یک قشر روشنفکر نوین که از میان طبقۀ کارگر و دهقان برخاسته باشد و به سوسیالیسم مطلقاً وفادار باشد.
در حال حاضر در شمال مبارزه بین راه سوسیالیستی و راه سرمایه داری برای یافتن پاسخ قطعی به این سؤال که " کدام یک از این دو راه پیروز خواهد شد ؟" ادامه دارد. این مبارزه ای است طولانی، سخت پیچیده، جنبش هائی نظیر سرکوب ضد انقلابیون،  توسعۀ دموکراسی در قبال خلق، دگرگونی روابط تولیدی، انقلاب فنی، انقلاب ایدئولوژیکی و فرهنگی،  نیز محتوای این مبارزه بین دو راه را در شمال کشور ما تشکیل می دهند.
در راه انجام انقلاب سوسیالیستی در شمال، حزب ما همواره به قوانین جهانشمول پروسۀ " انقلاب سوسیالیستی و ساختمان سوسیالیسم " وفادار است. این قوانین در بیانیۀ سال ۱۹۵۷ مسکو ذکر گردیده است و ما به آنها قانون " صنعتی کردن سوسیالیستی " را که منطبق است بر شرایط ویتنام، یعنی کشوری زراعتی و عقب مانده که مستقیماً و بدون گذار از مرحلۀ رشد کاپیتالیستی به مرحلۀ سوسیالیسم گام نهاده است، اضافه می کنیم. این قوانین به شرح زیر اند:
ــ تحقق بخشیدن و تحکیم رهبری طبقۀ کارگر در قبال توده های زحمتکش،  توسط هستۀ این رهبری یعنی حزب مارکسیست ــ لنینیستی؛
ــ انجام انقلاب پرولتاریائی،  صرف نظر از شکل این انقلاب؛
ــ تحقق بخشیدن به بلوک اتحاد طبقۀ کارگر و توده های اساسی خلق ( دهقانان و سائر اقشار زحمتکش ) و تقویت این بلوک؛
ــ انجام تدریجی دگرگونی سوسیالیستی در کشاورزی؛
ــ انجام امر صنعتی کردن سوسیالیستی؛
ــ توسعۀ اقتصاد ملی از روی نقشه، جهت دادن به سمت ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم به خاطر بالا بردن سطح زندگی زحمتکشان؛
ــ انجام انقلاب سوسیالیستی در زمینه ایدئولوژیکی و فرهنگی و پرورش یک قشر روشنفکر پرشمار که به طبقۀ کارگر، به خلق زحمتکش و به آرمان سوسیالیسم وفادار باشد؛
ــ الغای ستم ملی و برقراری تساوی ملیت ها؛
ــ دفاع از پیروزی های سوسیالیسم در مقابل خرابکاری های دشمنان خارجی و داخلی؛
ــ تحقق بخشیدن به همبستگی طبقۀ کارگر کشور با طبقۀ کارگر کلیۀ کشور های دیگر، تحقق بخشیدن به انترناسیونالیسم پرولتری.
در یک کلام، انقلاب ملی ــ دموکراتیک توده ئی و انقلاب سوسیالیستی،  دو ستراتژی انقلابی مربوط به دو پروسۀ مختلف تکامل اجتماعی اند ولیکن متوالی اند و بدون انقطاع و حتی به نحوی فشرده به یکدیگر مرتبط اند. به این ترتیب است که بعضی از وظایف مرحلۀ بعدی در همان مرحلۀ قبل سرچشمه دارند و برخی از وظایف مرحلۀ قبل نمی توانند جز در مرحلۀ بعدی خاتمه یابند. انقلاب ملی ــ دموکراتیک توده ئی مرحلۀ مقدماتی انقلاب سوسیالیستی است، و انقلاب سوسیالیستی تکامل ضروری انقلاب ملی دموکراتیک توده ئی است.
ادامه دارد


(۱) ــ نطق صدر هوشی مین در جلسۀ افتتاحیۀ هشتمین جلسۀ مجمع ملی
(۲) ــ سومین کنگرۀ ملی حزب زحمتکشان ویتنام (۱۹۶۰)